بابای مهربان 1

Music v:12 Music v:12 Music v:12 Music v:12

آخرین مطالب ارسالی

بابای مهربان 1

پدری مهربان و قهرمانِ مقاومت و مبارزه

حاج قاسم پدر بود. همه او را بابا صدا می كنند. در جمع خانواده و فرزندان شهدای مدافع حرم نقش پدرانه را به خوبی ایفا می نمود. پدرانشان برای امنیت و دفاع از حریم اهل بیت علیهم السلام سفر كرده و به مقام شهادت نائل آمدند. فرزندان آنها در نبود پدر نیاز به مهر و محبت و نوازش پدرانه دارند. حاج قاسم پدر تمام ایتام شهدا بود و چه خوب با ایشان انس و الفت می گرفتند. در یكی از محافل خاندان شهدا و فرزندان مدافع شهید حضور پیدا نمود و چه اشتیاق و عطش دیدنش را داشتند. هر كدام از فرزندان یا اعضای خانواده مدافع شهید حرف های شنیدنی و جالبی داشتند و فرزندانی كه از نبود پدر می گفتند. نام حاج قاسم نقل محافل آنان بود. در یكی از محافل دیدنی قولی به فرزند شهید داد و آن برگشت افتخار آمیز پیكر بابا بود. و حاج قاسم سلیمانی گفت: «من قول می دهم تا چند ماه آینده پیكر و نشانی از پدرتان به دست شما می رسد خیال تان راحت باشد.» و یا فاطمه جعفری همسر شهید مدافع حرم انصاری از هم نشینی مهربانانه همسران و فرزندان مدافع حرم می گوید: «مثل یك خانواده بزرگی كه پدر از دست داده اند شاید كه دل فرزندان و خانواده های مان با هم نشینی كنار یكدیگر كمی آرام بگیرد. ما كه درد یكدیگر را خوب می فهمیم. درد فرزندان مان را خوب می فهمیم. فرزندان شهیدی كه ایمان دارند یك بار دیگر پدر از دست دادند.»

 

داغ انتظار

فاطمه جعفری در حالی كه قاب عكس های همسر شهیدش «سعید انصاری» را یكی بعد از دیگری كنار هم می چیند می گوید: «گوش به زنگ بودیم تا دیدار خانواده شهدا با سردار سلیمانی هماهنگ شود. طی سال های گذشته در فصل پاییز این دیدار دسته جمعی خانواده های شهید مدافع حرم با حضور سردار سلیمانی شكل می گرفت اما امسال خبری نشده بود. پرس وجو می كردیم و فرزندان مان بی تاب بودند. این را همسران شهدای مدافع حرم می گفتند هر جایی كه دورهم بودیم یا در كانال گروهی پیام می گذاشتیم. اصلاً فكرش را نمی كردیم كه در دل تنگی، این خبر را بشنویم. فكرش را نمی كردیم كه انتظار دیدار او به غم فراغ منتهی شود. اگرچه شهادت آرزویش بود اما فرزندان ما بار دیگر گریستند. كوچك ترها باز به چادر مادرهای شان چنگ زدند و گریه كردند و بزرگ ترها بندهای پوتین رزمشان را محكم تر كردند.» «آخرین بار كه حاج قاسم سلیمانی را ملاقات كردیم. مراسم تقدیر از خانواده شهدای مدافع حرم بود اصلاً خبر نداشتیم كه قرار است ایشان هم در مراسم شركت كنند البته همیشه این طور بود به دلایل امنیتی حضور ایشان تا لحظه آخر از همه پنهان بود.»

 

دل خوشی فرزندان شهدای مدافع حرم

فاطمه جعفری نگاهش را از قاب چهره همسر شهیدش برنمی دارد و ادامه می دهد: «همه می دانستند به محض اینكه حاج قاسم سلیمانی وارد جلسه شود نظم برنامه به هم می خورد. همیشه فرزندان خانواده شهدا می دویدند كنارش می نشستند انگار هر كدام پدرشان را ملاقات كرده باشند. چنان مهربانی داشت كه بچه هایی كه تا آن لحظه آرام نشسته بودند دیگر حرف بزرگ ترها را گوش نمی كردند و سر جایشان نبودند. آن بار هم همین اتفاق افتاد. با اینكه سردار سلیمانی از انتهای سالن وارد شدند و به آرامی در یكی از صندلی ها نشستند تا نظم جلسه به هم نخورد؛ اما یكی از بچه ها او را دید و با فریاد همان كودك كه «حاج قاسم سلام»، تمام سالن غرق سلام و صلوات شد. دیگر هیچ شخصی حرف های سخنران را نمی شنید. اوضاع كه این طور شد سخنران از سردار درخواست كرد كه پشت تریبون تشریف ببرند. بچه ها مهلت نمی دادند دوست داشتند كه با او حرف بزنند عكس بیاندازند و گپ و گفت داشته باشند. راستش برای همه خانواده ها عادت شده بود كه این طور با سردار جلسه داشته باشند بدون هیچ تشریفاتی، فقط حرف بزنند و درد دل كنند. سردار بیشتر مراسم دیدار با خانواده شهدا را در روزهای جشن برگزار می كرد تا دل بچه های شهدای مدافع حرم شاد شود. همه این را خوب می دانستند. اصلاً هر وقت مراسم ولادت بود بچه های ما دوست داشتند در كنار حاج قاسم باشند. حالا كه ولادت حضرت زینب شده بود انگار دل همسران و فرزندان شهید گواهی می داد كه مراسم دیدار نزدیك است اما، نمی دانستیم كه قرار است اینجا جمع شویم و عزای نبودش را بگیریم و باهم بنشینیم تا كمی دلمان آرام شود.

 

برچسب‌ها: شهید حاج قاسم سلیمانی, بابای مهربان, فرزندان شهدا, مثل پدر
فاطمه مناقبی دوشنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۴۰۰ ادامه مطلب